اشعار مسیر کوفه تا شام

بخوان قرآن تو با آوای نیزه
خیالت راحت آن بالای نیزه

نشد وا معجری ، جز آن یکی که
سر عباس بستم ، پای نیزه

امیر حسین سالاروند

**********************

رفتی و غم برگ و برت در بغلم ماند
صدخاطره وقت سفرت در بغلم ماند

خوابیده ای ای خواب زده در بغل خاک
بیخوابی وقت سحرت در بغلم ماند

بستی به نوک تیر دلم را و پریدی
شال عربی کمرت دربغلم ماند

تیرسه پر آمد سپرت بند به مو شد
ای بی سپر من سه پرت در بغلم ماند

آتش زده ولله مرا کاش ببینی
قدری نم چشمان ترت دربغلم ماند

سیراب شدی یا نشدی؟ آب نخوردی؟
خشکی لبت با جگرت در بغلم ماند

رفتی و شبم بی تو دگر ماه ندارد
خاموشی روی قمرت در بغلم ماند

این تیر که نه!نیزه بی رحم تو را کشت
یک تکه تن مختصرت دربغلم ماند

من هلهله را میشنوم دید ندارم
ای دلخوشی من خبرت در بغلم ماند

تب کرده زمن رفتی و سرد آمده ای آه..
گرمای تن شعله ورت در بغلم ماند

هربار که افتاد ز نی مادرت افتاد
برداشتمش باز سرت دربغلم ماند

مادر بخدا آب دل سیر نخورده
من مانده ام و داغ تو ای شیر نخورده

سید پوریا هاشمی

**********************

می زدی تا زیر گریه می شدم بی اختیار
با شروع هقهقت می زد رقیه زار زار

بر نیامد چون ز مشک و آب دریا هیچ کار
شد لبت نا خواسته بر خشکی و تاول دچار

رفتی و حالا شدم یک مرتبه بعد تو آب
سوخته مادر سرت بر نیزه زیر آفتاب

سیب سرخی بر سر نیزه بگو معناش چیست؟
ماندم از گوش تا گوش گلو معناش چیست؟

حنجرت شد وصل بر یک تار مو معناش چیست؟
قبر تو با نیزه ها شد زیر و رو معناش چیست؟

حال من را می کند آرامشت اینجا خراب
 سوخته مادر سرت بر نیزه زیر آفتاب

غنچهء شش ماهه ام را با صف دشمن چه کار
کرده یک تیر سه شعبه با سر و گردن چه کار

طفلکم آخر تو را با گرمی آهن چه کار
می کند آب فرات این روزها با من چه کار

می دهد گهوارهء خالی تو من را عذاب
سوخته مادر سرت بر نیزه زیر آفتاب

خسته از خیمه نشینی ها شدی باشد درست
نیزه دارت کرده بر نیزه سرت را بد درست

سنگ ها کردند بر رویت هزاران رد درست
کرده ای در کوفه پیش چشم هاشان سد درست

کاشکی آورده بودم چند تا با خود نقاب
سوخته مادر سرت بر نیزه زیر آفتاب

رضا دین پرور

**********************

نام تو را همینکه صدا می‌زند رباب
آتش به جان کرب و بلا می‌زند رباب

مثل دل پدر گلویت پاره پاره است
اما دوباره حرف شفا می‌زند رباب

شد سینه پر ز شیر؛ ولی شیرخواره نیست
مادر بیا که باز صدا می‌زند رباب

چون در خیال خویش بغل می‌کند تو را
بوسه به زخم حلق شما می‌زند رباب

زحمت برای مادر و خلعت برای غیر
دیگر نگو که ناله چرا می‌زند رباب

قلب سکینه از غم تو تیر می‌کشد
در هرکجا که حرف تو را می‌زند رباب

سید محمد جوادی




موضوعات مرتبط: مسیرکوفه تا شام

برچسب‌ها: اشعار مسیر کوفه تا شام
[ 25 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

مداحان چه کنند که دچار گرفتگی صدا نشوند؟

چند نکته اساسي در دو مقوله "نگهداري" و "ترميم" تارهاي صوتي
مداحان چه کنند که دچار گرفتگي صدا نشوند؟


در باب حنجره و تارهاي صوتي از آناتومي و فيزيولوژي آن گرفته تا نوع کارکرد آنها و توليد صدا و صداسازي و مباحث متعدد ديگر آن از قبيل تمرين هاي تنفس و ادا نمودن کلمات و ايجاد آواي خوش، صحبت هاي بسيار زيادي مي توان عنوان کرد.
 
يکي از مسائلي که مداحان در ماه محرم و به دليل استفاده زياد از تارهاي صوتي‌شان دچار آن مي‌شوند، گرفتگي صداست؛ لذا اين امر با رعايت اصول تغذيه‌اي و توجه به برخي از توصيه‌هاي پزشکي و نخوردن مواد غذايي التهاب آور، قابل رفع است.در اين مطلب سعي شده است، به صورت کاربردي با ذکر چند نکته اساسي موارد مفيدي را در دو مقوله "پيشگيري و نگهداري" و همچنين "ترميم نمودن و بهبود بخشيدن" در هنگام آسيب تارهاي صوتي، بيان کرد.به طور کلي کارهاي عملي که مي بايست انجام داد هم از جنس تمرين و هم از جنس پرهيز از برخي مواد آلرژي زا است.

- قبل از هر نوع عمل نگه داري و يا آماده سازي يا هر کار ديگر، ابتدا اگر شناخت خوبي از بازخوردهاي جسمي خود داريد از خوردن و نوشيدن‌هايي که شما را دچار تداخل مزاجي مي‌کند و يا در معرض قرار گرفتن مواد مختلفي که شما را تحت تاثير قرار مي‌دهد، پرهيز کنيد. مثلا اگر سرد مزاج هستيد بطور طبيعي نبايد غذاهايي با مزاج خيلي سرد ميل کنيد و يا اينکه اگر از بوييدن عطرهاي خاصي دچار سردرد مي‌شويد و بوي تند آن شما را آزار مي دهد به هيچ وجه استفاده ننماييد و يا در کنار اشخاصي که اين عطرها را استفاده نموده اند قرار نگيريد.

وقتي از خواب بيدار مي‌شويد بلند صحبت نکنيد
- از کشيدن سيگار و قليان و يا بهره‌گيري از هر گونه مخدر پرهيز نماييد و تصور نکنيد که استفاده از اين‌ها باعث تغيير حالت صداي دلخواه‌تان خواهد شد.
-وقتي از خواب بيدار مي‌شويد بلند صحبت نکنيد در واقع مي بايست ابتدا تارهاي صوتي را گرم کنيد و سپس شروع به صحبت کردن بلند بوسيله تارهاي صوتي تان نماييد،
به عنوان مثال، پس از اينکه از خواب برخواستيد، مي بايست حرف زدنتان همراه با مخلوطي از هوا باشد؛ مثلا با صداي آرام چند بيت شعر بخوانيد ، منظور از صداي آرام همانند اين است که مي خواهيد صحبت درگوشي با کسي داشته باشيد.سلام کردن‌تان را هم همين‌طور آرام انجام دهيد.

نوع تغذيه و خوراک شما:
مسئله ديگر در آماده بودن هرچه بيشتر براي عرض ارادت و مديريت مجلس اهل بيت عليهم السلام نوع خوراک شماست، البته نمي‌خواهم بگويم که هيچ چيز نخوريد يا وسواس زيادي در اينکه چه بخوريد و چه نخوريد نشان دهيد، چرا که آثار خوراکي ها گاهي در افراد مختلف متفاوت است اما به هر ترتيب در اينجا به ذکر دو گروه از خوراکي ها مي پردازم:


- پيشگيري کننده‌ها و نگهداري کننده از بروز اختلال

-روزي که مي خواهيد شعر بخوانيد و به قول معروف مداحي بفرماييد و ذکر اهل بيت بگوييد، شير ننوشيد چرا که نفاخ است و ممکن است در معده گاز ايجاد کند و هنگام خواندن شما را دچار مسئله کند و مدام آزارتان دهد.

-از پودرهاي چندمنظوره اي مانند نسکافه هايي که در بازار موجود است و به همراه آن شير يا کارامل هم دارد، استفاده نکنيد چرا که آثار نفخ معده در اين نوع نوشيدني ها هم يافت مي شود.


-از خوردن غذاهاي تند و تحريک آميز و همچنين فلفل و ادويه جات پرهيز کنيد.

- اگر به ترشي جات خيلي علاقه مند هستيد براي چند صباحي از ميل نمودن آن پرهيز کنيد، چرا که طبيعت ترشي سرد است و موجب مي شود که تعادل مزاجي تان برهم بخورد و گاه فشارتان را هم پايين بياورد.


- سعي کنيد بجاي آب سرد و يا آب با دماي خنک متعادل و بلکه آب شير بنوشيد.

-از نوشابه ها و هرگونه نوشيدني گاز دار پرهيز کنيد؛ چرا که مانند يک ماده جرم گير قوي سطح حنجره شما و تارهاي صوتي تان را مي سايد.

-سعي کنيد فاصله ميان ميل کردن غذا ( شام ) تا خوابيدن شما حداقل سه ساعت باشد که غذاي ميل شده بطور کامل هضم شده باشد، چرا که اگر برخلاف اين کار عمل نماييد، در حين خواب اسيد معده که براي هضم غذا ترشح مي شود به سطح ناي بر مي‌گردد و بنابراين وقتي از خواب برمي خيزيد متوجه خواهيد شد که صداي تان به اصطلاح خش داراست؛ اگرچه پس از چند ساعتي بهبود پيدا مي کند اما افرادي را که در ابتداي صبح مجلسي را مديريت مي کنند و مي بايست مداحي و ذاکري داشته باشند دچار اختلال صدا خواهد نمود.البته مي توانيد کمي و فقط کمي سرتان هم بالاتر از سطح بدن قرار دهيد که به عدم بازگشت اسيد معده کمک مناسبي نمايد. بطور کلي سعي کنيد در شب غذاي سبکي ميل نموده و آن غذا چربي مشهودي نداشته باشد.

-خوردن آبليمو، ترشي و سرکه در حال گرسنگي صافي صدا را از بين مي برد. اما اگر در بين غذا خورده شود چه بسا باعث تقويت صدا هم بشود.

-اگر بصورت کلمه به کلمه بخواهم بگويم بطور کلي اين مواد غذايي را نخوريد:
ترشي، غذاهاي سرخ شده در روغن، چاي پر رنگ، آب سرد، آب داغ، بستني، تخمه، آجيل، چيپس و پفک، سرکه، مواد غذايي که بسيار شيرين يا شور هستند. همچنين استعمال عطريات بيش از اندازه معمول بخصوص عطرهاي تند بر روي حنجره شما تاثير خواهد گذاشت.
خوردن مواد غذايي داغ به اندازه اي که حلق را بسوزاند و پائين برود بسيار براي حنجره ضرر دارد. همچنين خوردن بيش از اندازه چيزهاي سرد به طوري که سردرد شديدي بگيريد و يا گلو به درد بيايد، براي حنجره مضر است.

- ترميم کننده‌ها و بهبود بخش‌ها
ممکن است بر اثر استفاده غلط از صدا و عدم رعايت نکات فوق، حنجره شما دچار زخم ها و يا خراشيدگي هايي شود که البته از ديد تخصصي اگر بخواهم توصيف کنم، هنگامي که به يکباره شروع به خواندن نموده و يا در حين خواندن فريادهاي غير اصولي بزنيد، لخته هاي خوني در مسير تارهاي صوتي شما ايجاد مي شود که در ادامه فشارهاي شديدتر، حتي دچار زخم هاي ريزي خواهد شد که گاه موجب نمايان شدن خون مي گردد، در اين هنگام مي بايست حداقل يکي دو روز از خواندن پرهيز نماييد.از خوراکي‌هايي که جنبه دارويي دارند، ميل نماييد

- عناب خيس کرده ميل کنيد. اين کار هم براي ترميم صدا خوب است و هم براي پيشگيري و نرم نگه داشتن و پاکسازي آن؛ عناب گرفتگي صدا را برطرف مي‌کند و موجب تقويت دستگاه گوارشي مي‌شود. عناب به دليل داشتن لعاب زياد، نرم‌کننده سينه است. براي رفع استرس و اضطراب مفيد است و چون مداحان به نوعي اجراي زنده دارند، مي توانند از خوراکي هايي مانند عناب يا خوراکي هاي ديگر استفاده کنند که کاهش دهنده اضطراب هم هست.اين ميوه قدرت ماهيچه‌هاي حنجره و توان بدني را افزايش مي‌دهد.اين ماده ضدآلرژي است بنابراين در اين هواي مسموم از آلاينده‌هاي شيميايي، در پاک سازي مسير حنجره به شما کمک مي‌کند. البته در نظر داشته باشيد که اگر سرد مزاج باشيد، ممکن است کمي موجب نفخ شما بشود که مسئله ي جدي نخواهد داشت.

روش آماده سازي:
به دو نحو توصيه مي شود که طبق دلخواه تان مي توانيد آن را فراوري نماييد.

يک حالت اين است که عناب را بشوييد و نيمي از يک ليوان با اندازه معمول را آب بريزيد ( بهتر است آب جوشانده باشد ) و عناب ها را درون آن قرار داده و درب آن را با ظرفي بپوشانيد که علاوه بر اينکه هواي مستقيم نخورد، کمکي باشد براي اينکه عناب ها از آب بيرون نزنند؛ اين کار بايد حداقل از 4 الي 6 ساعت قبل انجام شود تا به خوبي لعاب ايجاد کند، دقت کنيد که اگر نزديک به خواندن شماست به هيچ وجه آن را درون يخچال قرار ندهيد تا دماي آن در هنگام نوشيدن سرد نباشد.روش ديگر بصورت دمنوش است که بايد عناب را شسته و خيس کنيد سپس هسته آن را بيرون آورده و ميوه خرد شده را داخل يک قوري ريخته و آب با دماي 80 درجه سانتي گراد به آن اضافه کنيد و اجازه دهيد که به مدت 15 دقيقه دم بکشد. به علت شيرين بودن دانه هاي عناب نيازي به شيرين کردن نمي باشد و در صورت تمايل مي توانيد چند قطره آب ليموترش به آن اضافه کنيد.

-انجير خشک را درون شير بجوشانيد و به هنگام شب ميل کنيد و دهان خود را نشوييد و اجازه دهيد تا صبح در مسير حنجره شما باقي بماند تا کار ترميمي خود را انجام دهد.

-ميل نمودن موادي که ويتامين ث (C) دارند از جمله مي توان به پرتقال، کيوي، سيب، ليمو ترش، سبزيجات، سيب زميني و ... اشاره کرد.

- هنگامي که آب مي نوشيد بهتر است چندين قطره آب ليموي تازه در آن بريزيد و بعد ميل کنيد.

-عسل آب بنوشيد، 3 قاشق غذاخوري عسل را در يک ليوان آب ريخته و آن را کاملا به هم بزنيد تا اثري از عسل حل نشده در آن باقي نماند. سپس آن را ميل بفرمائيد.

- شربت گياهي آويشن براي التيام بخشيدن حنجره افرادي که دچار سرفه شده اند.

-اگر بصورت کلمه به کلمه بخواهم ذکر کنم اين مواد غذايي را هم مي توانيد استفاده نماييد :
غذاهاي کم چربي و آبکي مانند آش، گوشت آب پز، باقالي پلو، آبگوشت کم چربي، دانه صنوبر، مويز، انجير، شنبليله، خرما، ريشه شيرين بيان، بادام (به ويژه بادام تلخ)، نيشکر،
تخم خيار چنبر، تخم کدو حلوايي، نشاسته، کتيرا، ترکيب زرده ي تخم مرغ و عسل.




موضوعات مرتبط: - صدا در مداحي

برچسب‌ها: مداحان چه کنند که دچار گرفتگی صدا نشوند؟
[ 24 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شعر طنز یکی از شعرای آیینی در وصف مداحان امروزی


شعرطنزي که ناراحتي آقاي سعيدحداديان را در بر داشت و باعث شد وي بيانيه تندي عليه محسن کاوياني شاعر " مذهبي و آييني سرا " بدهد.
 محسن کاوياني دراين شعر چند آفتي که متاسفانه اين روزها به جان برخي از مداحان (البته تعداد قليلي) افتاده است را با زبان طنز مورد نقد قرار داد است.


** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** ** **
من يک جوان ساده و بي سر زبانم
هم مذهبي هم قرطي ام حد ميانم

گاهي شديدأ عاشق خرداديانم
گاهي شديدأ عاشق حداديانم

من دوست دارم دکتر جراح باشم
جراح اگر قسمت نشد مداح باشم

مداح يعني آن که خود باب المراد است
بيش از تمام باسوادان باسواد است

فردي مودب بوده ،زورش هم زياد است
در پشت فرمان نيز مشتاق جهاد است

مداح بايد در پي إن قولت باشد
چيز زيادي نيست دستش کلت باشد

هرکس بگيردسبقت از مداح ياغيست
مزدور امريکاست بي شک يا عراقيست

يعني که کافربوده،انسان الاغيست
تيري به مغزش هم نشيند اتفاقيست

يعني که حقش بوده باتيري بميرد
تا بعدازاين از مادحين سبقت نگيرد

از بس که دشمن ميکند پرونده سازي
گرديده رسم مادحين شاکي نوازي

هرکس شکايت برده از آنها به قاضي
باشيشه ي نوشابه اي گرديده راضي!!!!

مداح دلسوز و رئوف و مهربان است
اين شايعات تازه کار دشمنان است

دنبال قرطي بازي و بي غيرتي نيست
معشوقه هم دارد اگر اسمش کتي نيست

دنبال پول و وعده هاي قيمتي نيست
او شير ميدان است و شير"پاکتي"نيست

مداح بايد چپ نباشد راست باشد
قليان برايش هر زماني خواست باشد

اصلأ نبايد ذره اي گمراه باشد
مداح بايد مثل يک مداح باشد

از جرگه ي انصارحزب الله باشد
دوروبرش چندين نفر همراه باشد

بايدخرامان و کمي بي حس بيايد
بايد که با تأخير در مجلس بيايد

آنها تمامأ باحيا و باشعورند
پامنبري هاشان بدنساز و قطورند

ازآلت لهو و لعب بسيار دورند
دلخسته ازموسيقي و فسق و فجورند

غير از"سلام من به تو يارقديمي"
از هايده چيزي نميداندعليمي

خود مجري قانون و خود قانون گذارند
برحفظ ارزشها شديدأ پافشارند

دوشکا و آرپي چي و مين وتانک دارند
ديگر چه ميخواهي که مداحان درآرند؟!

بي کلت آنها امنيت آري نداريم!
با بودن مداح دوشواري نداريم

از او نميبيني گناهاني خفن را
بيند به چشم خواهري او مرد و زن را

مداح ميسازد به تنهايي وطن را
مداح ميبررد  اضافات بدن را

تا در وجود مردمان عيبي نماند
او هرچه بيرون ميزند را مي براند

شکرخدا عاري زچشمي هيز هستند
از شاکيان "روز رستاخيز" هستند

استاد در هرمبحث و هرچيزهستند
در ورزش و علم وسياست نيز هستند

مثل مدير تيم پيروزي دقيقند
چون باحبيب الله کاشاني رفيقند

جان خودم مداح توييتا ندارد
قبلأ اگرهم داشته حالا ندارد

مداح در فرمانيه ويلا ندارد
ويلا اگر هم داشته ژيلا ندارد

در پيش وند اسم آن ها هم خدايي
حاجي عمومأ بهتراست از کربلايي

اصلأ ندارد خانه يدربند حاجي
اصلأ نخورده بهر نان سوگند حاجي!!!

دوراست از هرحيله و ترفند حاجي
آقاي فردو پوس! چرا ميخند حاجي؟

ديگربه روي بازووان بي عيوبم
(سلطان غم مداح) رابايدبکوبم

مداح جان؛سردار و سرلشکر تويي تو
بعد از خدايم حافظ  کشور تويي تو

مداح جان ؛"فردين" ما ديگرتويي تو
محمود کريم آب منگل"قيصر" تويي تو!

روکن تو تيراندازي طوفاني ات را
چاقوي دسته بابک زنجاني ات را

حالا به عشق هيئت تو توي سوله
بايد که با اصغرشل ومهران کوتوله

با تارهاي عنکبوت لوله لوله
سازم لباس مشکي ضدگلوله

مداح جان؛ تو قهرمان نه! پهلواني
پايان - ارداتمند تو: م- کاويانى

محسن کاویانی

 

******************************************


حاج سعید حدادیان در جواب شعر توهین آمیز محسن کاویانی متنی را منتشر نموده است:

باسمه تعالی

تجربه زندگی به من آموخت که بعد از هر دوره عزاداری باید منتظر اذیت و آزار، مخصوصا از ناحیه برخی آشنایان بود.

چند سال پیش به پسرم گفتم این درس در قرآن آمده است :

1- پاداش مخواه

2- تشکر مخواه

لا نرید منکم جزاءً و لا شُکوراً (سوره دهر)

و من هم بر اثر تجربه به تو می گویم، منتظر ناسزا و ناروا به جای تشکر و قدردانی باش.

این بار قرعه بنام دوست خوب و شاعر پهلوان ما آقای کاویانی افتاد، البته نوشته ایشان با توجه به ذوق سرشار و قدرت بسیاری که از او سراغ دارم با شعر فاصله زیادی داشت و از نظر ادبی فاقد ارزش انتشار بود، به تازگی دیدم و بسیار متاسف شدم.

در انتهای فاطمیه (س) که نوکران امام حسین (ع) منتظر گوشه چشمی از طرف حضرت ابوالفضل (ع) هستند مواجه شدن با این بیانات که مثل نان سوخته ای که بیات شده است ناگاه و بی گاه منتشر شد، جانگداز بود.

از ایشان که با ما نان و نمک خورده است، در این نوشتار چند نکته آموختیم:

1- پهلوانی و جوانمردی

2- ادب و احترام

3- ....

و احتمالا ایشان خواسته اند صله فاطمیه (س) مرحمت کنند!

در هر صورت نوکران اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بی صاحب که نیستند، اما من بیش از همه دلم برای خود ایشان سوخت که برای اهل بیت عصمت و طهارت (ص) اشعارخوبی سروده اند.

بنده تا دیدن این نوشته، ایشان را صرفا مذهبی می دانستم و البته تا کنون بلد هم نبودم که بقول ایشان قرتی را با قاف و طاء دسته دار می نویسند!

اصلا در ایشان که قهرمان کشتی است قرتی گری سراغ نداشتم. نمی خواستم ایشان را که مثل فرزندم دوست داشتم در این خودزنی ببینم.

در هر صورت دست مریزاد.

ان شاالله صله آن خدای ناکرده شعر را بزودی زود از حضرت عباس(ع) دریافت کنند.

سخنی هم با دوستان و براداران عزیزم که نوکران سید الشهدا (ع) هستند:

جبران خطای پسر بر عهده پدر است.
محسن را به سعید ببخشید!

سعید حدادیان

قضاوت را به خود دوستان واگذار میکنیم

امیدوارم خداوند بحق اربابمان عاقبت همه را ختم بخیر کند.



موضوعات مرتبط: انقد مداحان توسط شعرا
[ 23 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعارکاروان اسرا در کوفه


از بس شبیه فاطمه رویش کبود بود
گفت ای حسین ضاربت آیا یهود بود؟

پیشانی ات شکسته و تغییر کرده است
اصلاً کسی نگفت که جای سجود بود

آقا محاسن تو که خاکستری نبود
این صورت قشنگ تو کِی رنگ دود بود

من بارها از آن سوی دروازه تاکنون
دیدم سرت ز نیزه به حال فرود بود

با اینکه جای جای سر تو شکسته است
مانند ماه ، روی تو وقت ورود بود

پشت سرت کمی سر نیزه برون زده
بالا سرت چرا اثری از عمود بود

قرآن بخوان که قافله دلتنگ صوت توست
آیات تو همیشه برایم سرود بود

خواندی ز کهف آیه ای اما برای من
این آیه ها کُشنده تر از درد هود بود

رحمی به دخترت که چنین ناله می کند:
بابا یتیم گشتن طفل تو زود بود

نام تو بردم و عدویت تازیانه زد
نامی که مایۀ صلوات و درود بود

دستی که زد به فاطمه سیلی دوباره زد
آری به جان فاطمه دست یهود بود

محمود ژولیده




موضوعات مرتبط: اشعار کاروان در کوفه

برچسب‌ها: اشعارکاروان اسرا در کوفه
[ 22 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مناجات با امام حسین (ع) در محرم

این روزها پر از تب مولا کجایی ام
اما هنوز کوفه ای از بی وفایی ام

ای زخمی از دوروئی من! دوست دارمت
در گیرودار تیرگی و روشنایی ام

گم کرده ام مسیر تو را در غبار شهر
اما اسیر توست دل روستایی ام

گفتند کربلای زمینی... نیامدم
حالا که راه بسته شده من هوایی ام

این بار چندم است که تا مرز آمدم
آه از شکسته بالی و بی دست و پایی ام...

پلکم که گرم می شود از خواب می پرم
با سرفه های همسفر شیمیایی ام

آورده ام بضاعت مزجاة قوم را
انگشتر "عزیز"م و تسبیح دایی ام

آورده ام پناه به شش گوشه ی غمت
برگشته ام به اصلیت نینوایی ام

دستت همیشه روی سر ما پیاده هاست
این اربعین به لطف خدا کربلایی ام

::

شعر از سرم پرید... دلم پیش موکب است
این بار چندم است که یخ کرد چایی ام

حسن بیاتانی



موضوعات مرتبط: مناجات با امام حسین(ع)

برچسب‌ها: اشعار مناجات با امام حسین (ع) در محرم
[ 22 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مرتبط با كاروان اسرا در کوفه

خیال کن شب و ماه تمام هم باشد
به روى نیزه سر یک امام هم باشد

همیشه کوچه‌ی باریک دردسر ساز است
خدا نکرده اگر ازدحام هم باشد ...

تمام شهر اسیر ابهّتش گردد
اگرچه خطبه‌ی او بی‌کلام هم باشد

تمام کوفه شما را شناختند و زدند
گمان مکن که علیک‌السلام هم باشد

میان این‌همه اوباش... این‌همه دختر...
غم مواظبت از هرکدام هم باشد

امان از این‌همه آئینه و از این همه سنگ
اگر که جمعیتی بی‌مرام هم باشد

خیال کن نگران سر به نی باشی...
خیال کن همه جا پشت بام هم باشد...

و ناگهان سر بازار، پیش چشم همه
حراج معجر اهل خیام هم باشد

درست - تا کمر ناقه نور بوده ولی...
خیال کن که به دورش عوام هم باشد

شلوغی گذر و سنگ و موکشیدن و بعد...
در انتهای گذر بزم عام هم باشد


محمد جواد پرچمی

************************


می رفتم و گدازه صفت می گداختم
تا دیده ام یکایکشان را شناختم

رد گشتم از صف صدقات و نگاه ها
در هر ردیف قافیه ها را نباختم

معمار تازیانه ی کوفی خراب کرد
هر خانه ی امید که با اشک ساختم

گرچه غریبه وار مرا خیره می شدند
باور نمی کنی! همه را می شناختم

دیدم که نعل تازه به هر خانه ای زدند
با اسب خطبه بر سر آن قوم تاختم

حتی صدای بغض جرس هم شکسته شد
با ضربه ای که همهمه شان را نواختم


حجت الاسلام رضا جعفری



موضوعات مرتبط: اشعار کاروان در کوفه

برچسب‌ها: اشعار مرتبط با كاروان اسرا در کوفه
[ 21 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مرتبط با كاروان اسرا در کوفه

زبان حال بی بی زینب با سر امام حسین(سلام الله علیهما)

هلالِ یك شبه بر نیزه دلبری داری
به شهرِ كوفه ظهوری پیمبری داری

چقدر زخمی و خاكستری شدی پیداست
عجیب دردِ سر از نورِ سروری داری

طلوعِ مغربِ خون بی خبر كجا رفتی؟
در این سه روزه نگفتی كه خواهری داری؟

چه دیده اند كه دست از تو بر نمی دارند؟
جز این سرِ سرِ نی، چیزِ دیگری داری؟

خروش أًمْ حَسِبَت كوچه كوچه را پُر كرد
چه بغضِ خسته ای و گریه آوری داری!

دلم هوای دمی روضه خوانیت كرده
اگر هنوز سرِ نیزه حنجری داری؟

دراین تجمع شادی و هلهله با من
برای سینه زدن خسته مادری داری

ز طاقِ گیسویت آیاتِ نور می ریزد
به دامنم تبعاتِ تنور می ریزد

دلی كه در قفسِ آهِ آتشین مانده
فقط به عشقِ تو در غربتِ زمین مانده

بزرگِ قافله، این بار تو شمارش كن
برای ماندنِ من، چند نازنین مانده؟

چه تكّه تكّه پَرِ نازِ شاپرك هایی
كه بینِ حلقه ی زنجیرِ آهنین مانده

به قدرِ زخمِ تو نذرِ شكستگی كردم
ادای نذرِ شریكت فقط جبین مانده

بیا و جای خودت را به نیزه محكم كن
هنوز سنگِ لبِ بام در كمین مانده

در این شلوغیِ بازار جای شُكرش هست
به حفظِ آبرو یك گوشه آستین مانده

دلِ رقیه ات از قصه ذوب می گردد
سخن بگوی، مرا دلخوشی همین مانده

 علیرضا شریف



موضوعات مرتبط: اشعار کاروان در کوفه

برچسب‌ها: اشعار مرتبط با كاروان اسرا در کوفه
[ 20 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار دیر راهب نصرانی

در دیر راهب چه گذشت:

بعد شهر بعلبک آل زیاد
راهشان در دیر راهب اوفتاد

کهنه دیری در درونش راهبی
شعله های طور دل را طالبی

دیر نه، نه، یک جهان دریای نور
او چو موسی بر فراز کوه طور

ترک دنیا گفته ای در کنج دیر
همچو عیسی آسمان را کرده سیر

لحظه لحظه سال ها در انتظار
تا شود دیرش زیارتگاه یار

بی خبر خود رازها در پرده داشت
در تمام عمر یک گم کرده داشت

پیر دیری در نوا چون بلبلی
چشم جانش در ره خونین گلی

با گل نادیده اش می کرد حال
تا شبی بگرفت دامان وصال

دید در پایین دیر خود شبی
هر طرف تابیده ماه و کوکبی

گفت الله کس ندیده این چنین
هیجده خورشید، یک شب بر زمین

این زنان مو پریشان کیستند
گوئیا از جنس انسان نیستند

لاله ی حمرا کجا و آبله
بازوی حورا کجا و سلسله

چیستند این عقده های گوهری
یاس های کوچک نیلوفری

آمده از طور، موسای دگر
در غل و زنجیر، عیسای دگر

سر به نوک نیزه می گوید سخن
یا سر یحیی است پیش روی من

گشته نیلی ماه روی کودکی
بسته دست نونهال کوچکی

طفل دیگر بسته با معبود عهد
یا سر عیسی جدا گشته به مهد

راهب سر را می بیند:

کرد نصرانی نزول از بام دیر
گرد سرها روح او سرگرم سیر

دیده بر شمع ولایت دوخته
چون پر پروانه جانش سوخته

راهب پیر و سر خونین شاه
رازها گفتند با هم با نگاه

شد فراق عاشق و معشوق طی
این به پای نیزه او بالای نی

ناگهان زد بانگ بر فوج سپاه
کای جنایت پیشگان رو سیاه

کیست این سر؟کاین چنین خواند فصیح
وای من داوود باشد یا مسیح

یا شده ایجاد صفین دگر
گشته قرآن بر سر نی جلوه گر

پاسخش گفتند مقصود تو چیست؟
این سر خونین، سر یک خارجیست

کرده سر پیچی ز فرمان امیر
خود شهید و عترتش گشته اسیر

بود هفتاد و دو داغش بر جگر
تشنه لب از او جدا کردیم سر

لرزه بر هفت آسمان انداختیم
اسب ها را بر تن او تاختیم

شعله ها از هر طرف افروختیم
خیمه هایش را سرارسر سوختیم

هر یتیمش از درون خیمه گاه
برد زیر بوته خاری بی پناه

ریخت نصرانی به دامن خون دل
گشت سرتا پا وجودش مشتعل

بر کشید از سینه چون دریا خروش
گفت ای دون فطرتان دین فروش

ثروت من هست چندین بدره زر
در جوانی ارث بردم از پدر

در بهای این همه سیم و زرم
امشب این سر را امانت می برم

می کنم تا صبح با او گفتگو
کز دهانش بشنوم سری مگو

شمر را چون دیده بر زر اوفتاد
عشق سیمش باز در سر اوفتاد


راهب سر را به دیر می برد:

داد، سر را و ز راهب زر گرفت
راهب آن سر را چون جان در بر گرفت

برد سوی دیر سر را با شتاب
کرد ناگه هاتفی او را خطاب

راهب از اسرار، آگه نیستی
هیچ دانی میزبان کیستی؟

میهمانت میزبان عالم است
هر چه گیری احترامش را کم است

این که لب هایش به هم خشکیده است
بحر رحمت از دمش جوشیده است

اینکه زخمش را شمردن مشکل است
زخم هفتاد و دو داغش بر دل است

گوش شو کآوای جانان بشنوی
از دهانش صوت قرآن بشنوی

گرد ره با اشک، از این سر بشنوی
با گلاب و مشک، خاکستر بشوی

برد راهب عاقبت سر را به دیر
تا خدا در دیر خود می کرد سیر

شد چراغ دیر آن سر تا سحر
دیگر این جا دیر راهب بود و سر

خشت خشت دیر را بود این سلام
کای چراغ دیر و مطبخ السلام

غلامرضا سازگار



موضوعات مرتبط: دیر راهب نصرانی

برچسب‌ها: اشعار دیر راهب نصرانی
[ 19 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مرتبط با كاروان اسرا در کوفه

 مانند یک فرشته ی از پا نشسته بود
غمگین تر از همیشه در آنجا نشسته بود

هشتاد و چار حوریه دور نگاش بود
دور از نگاه مردم دنیا نشسته بود

بر روی دامنش که نسیم مدینه داشت
تنها نماد کوچک زهرا نشسته بود

پایین پای محمل مانند منبرش
موسی نشسته بود، مسیحا نشسته بود

می خواست خطبه ای به زبانش بیاورد
بی خود نبود این همه بالا نشسته بود

با یاد خانه ی پدری اش در آن گذر
اطراف کوفه را به تماشا نشسته بود

یک ماه می گذشت برای ظهورشان
مسلم کنار جاده ی آنها نشسته بود

در چشمهای رو به خدایش درآن غروب
تصویر یک هلال چه زیبا نشسته بود

دستش نمی رسید اگر شانه ای کند
در چند متریِ سر آقا نشسته بود

علی اکبر لطیفیان



موضوعات مرتبط: اشعار کاروان در کوفه

برچسب‌ها: اشعار مرتبط با كاروان اسرا در کوفه
[ 19 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار مرتبط با كاروان اسرا در کوفه

خطاب حضرت زینب در کوفه با سر مطهّر امام حسین(علیه السلام)

ای پشت و پناه و یار زینب
 ای مایه افتخار زینب

با آن همه مهر و آشنائی
کردی تو ز ما چرا جدائی

دیشب زمن از چه دور بودی
مهمان که در تنور بودی

کی کرد به کوفه میهمانت
 بر خاک نهاده گیسوانت

از روز ازل من و تو با هم
 بودیم در این حادثه توأم

رفتی تو به سوی باغ و رضوان
 من مانده غریب و زار و حیران

رفتی تو بر رسول مختار
من مانده اسیر قوم کفّار

آسوده شدی تو از زمانه
 من ماندم و شمر و تازیانه

تا سایه تو مرا به سر بود
 زین واقعه کی مرا خبر بود

باشد سر تو مقابل من
 بر نیزه به پیش محمل من

با این همه محنت جگرسوز
خون است دلم از آنکه امروز

چون ماه، سر تو بر سنان است
 انگشت نمای کوفیان است

«ذاکر» هم از این غم و مصیبت
گردید قرین رنج و محنت

عباس حسینی جوهری (ذاکر)



موضوعات مرتبط: اشعار کاروان در کوفه

برچسب‌ها: اشعار مرتبط با كاروان اسرا در کوفه
[ 19 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..مناجات با امام حسین (ع)

 
بهمراه سبک

شور

 

امیدم یه نگات ، هستی مون به فدات

جون می‌دم یه روزی ، توی بزم عزات

جون می‌دم پای پرچم تو

می‌میرم یه روز از غم تو ،‌ آقاجون تُو محرم تو

می‌دونم وقتی که خدا می‌شه خونبهات

وقتی که یاس سه ساله می‌میره برات

جون من ناقابله که باشه به فدات

یا حسین سالار زینب

******

قلبم نذر غمت ، قربون کرمت

کی‌ من رو می‌بری ، بازم تا حرمت

هیچ جا نیست به صفای حرم

دلتنگم به هوای حرم ، دلتنگِ سحرای حرم

می‌باره توی حرمت انوار خدا

با بهشت کاری ندارم ای روح وفا

وقتی که جا مونده دلم تو کرب‌و‌بلا

یا حسین سالار زینب

******

سر دادی تا باشه ، این مکتب سرفراز

خونت حافظِ دین ، عشقت روح نماز

با نورت روشنه راه ما

راهی که می‌رسه به خدا ، راه ماست راه کرب‌و‌بلا

گرچه دل لبریز غمه از غربت تو

برقرار مونده راهِ حق با نهضت تو

تا ابد این عزت ماست از عزت تو

یا حسین سالار زینب

******

چی می‌شه وا کنی ، با لطفت بالمو

می‌خوام با تو باشم ، هر روز سالمو

هر عاشق که حسینی باشه

تا آخر کنار آقاشه ، تا روزی که براش فدا شه

دعاهام با یک نگاهت می‌شه اجابت

اومدم امشب بگیرم از تو یه حاجت

من می‌خوام از دستای تو رزق شهادت

یا حسین سالار زینب


دریافت سبك



موضوعات مرتبط: مناجات با امام حسین(ع)

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شورمناجات با امام حسین (ع)
[ 18 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..مناجات با امام حسین (ع)

 
بهمراه سبک

شور


از همون کودکی با غمت آشنا شدم

عاشق روضه و عاشق کربلا شدم

با یه گوشه نگاهی دلم رو دریاب

من غلام تو هستم تویی تو ارباب

من گدای آشنا ، تو امیر با وفا

کاش بشه یه روز بیام آقا به کربلا

حسین غریب کربلا

******

آبروی منه اشک و آه و غمت حسین

داغمو تازه کرد سرخی پرچمت حسین

شکر خدا به ماهِ عزات رسیدم

شکر خدا لباس سیاه پوشیدم

من روضه‌خون شمام ، این عبادته برام

باز حی علی خیرالعمله رو لبام

حسین غریب کربلا

******

بی‌پناهم حسین روضه‌ی تو پناهمه

کعبه‌ی من تویی کربلا قبله‌گاهمه

کاش تا نفس آخر بگم حسین جان

حتی میون محشر بگم حسین جان

ای سفینة النجات ، کاش تو خیمه‌ی عزات

من بمیرم آخرش بشه جونم فدات

حسین غریب کربلا

******

تو محرم دلم دلگیره مثل آسمون

تا که اسمت میاد چشم من می‌شه روضه‌خون

باز دوباره نسیمِ حرم وزیده

این دلا رو به سوی ضریح کشیده

وای بمیره نوکرت ، از غصه‌ی خواهرت

وای تو قتلگاه میاد صدای مادرت

حسین غریب کربلا

******

تا نفس می‌کشم عشق تو دین و مذهبم

ای علمدار عشق من فدایی زینبم

عشق تو به دو عالم می‌ارزه آقا

از شکوه تو دشمن می‌لرزه آقا

با دعای مادرم ، شد نذر غمت سرم

کاش آقا منم بشم مدافع حرم

حسین غریب کربلا


دریافت سبك



موضوعات مرتبط: مناجات با امام حسین(ع)

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شورمناجات با امام حسین (ع)
[ 18 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..مناجات با امام حسین (ع)

 
بهمراه سبک

شور

 

بهشتم شبای روضه هات

بهشتم یه گوشه‌ی نگات ، بهشتم طواف کربلات

یه عمره برا تو آقا بی‌قرارم

می‌دونی دیگه تو دنیا غم ندارم

به روی ضریح تو که سر می‌ذارم

حسین ای نور دل‌ها ، امید اهل دنیا

شفیع صبح فردا

حسین جان یبن الزهرا

******

رسیده شبای ماتمت

رو دوشم علم و پرچمت ، می میرم یه روزی از غمت

دوباره حسینیه می‌شه دلامون

الهی بگیره امسال باز دعامون

که باشیم اربعین تُو صحن آقامون

می‌ذاره سر به راهت ، غلام رو سیاهت

فدای یک نگاهت

حسین جان یبن الزهرا

******

ببین آرزوی قلب ما

برای سینه زدن آقا ، بده رخصتی به نوکرا

چی می‌شه از نگاهت حاجت بگیریم

چی می‌شه که میون روضه‌ت بمیریم

تَصَدّق عَلَینا که خیلی فقیریم

الهی من فدات شم ، فدای یک نگات شم

فدای بچه‌هات شم

حسین جان یبن الزهرا

******

شده آرزوی نوکرات

دوباره دیدن کربلات ، آقاجون به ما بده برات

خدا با غم تو قلبم رو سرشته

رو قلبم اسم تو رو زهرا نوشته

برا من حرم تو عین بهشته

حسین ای مهر و ماهم ، پناه هر دو عالم

تویی تو اسم اعظم

حسین جان یبن الزهرا

 

دریافت سبك



موضوعات مرتبط: مناجات با امام حسین(ع)

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شورمناجات با امام حسین (ع)
[ 18 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..مناجات با امام حسین (ع)

 
بهمراه سبک

 

شور

 

انا فدایی ، انا فدایی الحسین ، انا فدایی

فصرت من حب الحسین (کرببلایی)۲

)نور عینی یاحسین ، یاحبیبی یاحسین)۲

حبیبی یاحسین

ارباب خوبم

******

به عشق تو سر تا به پا ، غرق جنونم

الهی که تاجون دارم (برات بخونم)۲

(بروی عالمین ، یاحبیبی یاحسین)۲

حبیبی یاحسین

ای کشته ی اشک

******

زیباترینه لحظه ها ، گریه برایت

الهی که ماجون بدیم ، (توروضه هایت)۲

(پادشاه نیرین ، یاحبیبی یاحسین)۲

حبیبی یاحسین

امان از این حال

******

تنی فتاده غرق خون ، میون گودال

چیزی نمونده زیر سم (تا بشه پامال)۲

(ناله های زینبین ، یاحبیبی یاحسین)۲

حبیبی یاحسین

امان از این غم


دریافت سبك



موضوعات مرتبط: مناجات با امام حسین(ع)

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شورمناجات با امام حسین (ع)
[ 18 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..مناجات با امام حسین (ع)

 
بهمراه سبک

شور

 

تکیه‌ گاهم آقا بی‌پناهم آقا رو سیاهم آقا ، ادرکنی

غرق آهم آقا ‌کن نگاهم آقا ، ادرکنی

مثل حرّ و زهیر ، مثل جُوْن و وهب

می‌خوام که جون بدم ،‌ واسه تو تشنه‌لب

صلی الله علیک یا اباعبدالله

******

باز محرم اومد‌ شور عالم اومد‌ ماه ماتم اومد ، واویلا

خیمه‌ها برپا شد میزبان زهرا شد ، یا زهرا

لبریزم از شوقِ شب‌های رؤیایی

می‌بارم تو هیئت ، با چشمی دریایی

صلی الله علیک یا اباعبدالله

******

توی این وانفسا افتخارم اینه که حسین آقامه ، آقامه

هر کسی محروم از فیض کربلا شد ، ناکامه

نمک زندگیم ، شور این روضه‌هاست

زندگی با حسین ، خدائیش با صفاست

صلی الله علیک یا اباعبدالله

******

اربعین هر ساله این همه زائر از کل دنیا داری ، سالاری

تا ابد تو قلبِ عاشقات جا داری ، دلداری

با پای پیاده ، شبیه خواهرت

میایم تا کربلا ، که باشیم لشکرت

لبیک یا حسین ، لبیک یا حسین

******

السلام ای ساقی تا همیشه باقی در دلِ عشّاقی ، یا عباس

ای سپهدار عشق ای علمدار عشق ،‌ یا عباس

معنای ایثار و آبروی ادب

ستون خیمه‌ها ، یا کفیل الزینب

صلی الله علی اباالفضل العباس

 

دریافت سبك



برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شورمناجات با امام حسین (ع)
[ 18 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..مناجات با امام حسین (ع)

 
بهمراه سبک

شور

 

انت ربیع السماء ، سیدی اباعبدالله

ریحانت المصطفی ، سیدی اباعبدالله

درراهت گشتم آواره ، ازداغت دیده می باره

میپوشم پیرهنی را که ، امضای فاطمه داره

******

ای کشته در ره قرآن ، جان دادی با لب عطشان

یکی یکدونه ی رب و ، در کارت عالمی حیران

انت قدیم الاحسان ، سیدی اباعبدالله

انت سیدالعطشان ، سیدی اباعبدالله

******

حرمت جنت الاعلا ، ضریحت قبله ی دلها

بوی سیب و نصیبم کن ، شبهای جمعه،ای آقا

انت عزیزالزهراء ، سیدی اباعبدالله

یاساکن کربلا ، سیدی اباعبدالله

******

زینت دوش پیغمبر ، مظلوم وبیکس و یاور

گشته ای تشنه لب بی سر ، درپیش دیده ی مادر

مرمل بالدماء ، سیدی اباعبدالله

و مقطع الاعضاء ، سیدی اباعبدالله

 

دریافت سبك



موضوعات مرتبط: مناجات با امام حسین(ع)

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شورمناجات با امام حسین (ع)
[ 18 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..مناجات با امام حسین (ع)

بهمراه سبک

 واحد

 

مولا حسین ، نمای انّما حسین ، شهید کربلا حسین

شفیع امّت ، بخر ز رحمت مرا حسین

قلب من و پناه شما ، حال من ونگاه شما

فوز عظیم خوبان بُود ، جان دادن ِ به راه شما

ارواحُنا ارواحُنا ارواحُنا لکَ الفِدا

******

مولا حسین ، غریب آشنا حسین ، قتیل نینوا حسین

همیشه از تو ، بُوَد به یاران ، عطا حسین

ای جلوه ی تو نورُ الهُدی ، ای راضی ِ رضای خدا

در مقتل شکوه و شرف ، تشنه سرت شد از تن جدا

ارواحُنا ارواحُنا ارواحُنا لکَ الفِدا

******

این انقلاب ، بُود مُذلّ ظالمان ، وَ خار چشم دشمنان

وَعزّتش در ، تمام عالم ، بُوَد عیان

ما بچه های روح خدا ، با اهل جبهه همسنگریم

در زیر پرچم ِ یا حسین ، جمله فدایی رهبریم

ارواحُنا ارواحُنا ارواحُنا لکَ الفِدا

 

دریافت سبك



موضوعات مرتبط: مناجات با امام حسین(ع)

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شورمناجات با امام حسین (ع)
[ 18 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..مناجات با امام حسین (ع)

 
بهمراه سبک

واحد (سنتی)

(به سبك اللهم صل علی ثارالله)


اللهم صل علی ثارالله شهید سر جدا

اللهم صل علی محمد و آل محمد

السلامُ علی ذبیح ِ العطشان ، سَیدُ الشُهدا

اللهم صل علی محمد و آل محمد

صلوات خدا بر آن سرهای بر روی نیزه ها

اللهم صل علی محمد و آل محمد

بر هفتاد و دو لاله ی پرپر ِ صحرای کربلا

اللهم صل علی محمد و آل محمد

صلوات خدا و خلق خدا بر امامُ الهُدی

اللهم صل علی محمد و آل محمد

بر مسلوبُ العِمامَة ِ وَ الرّداء،غسیلٌ بالّدِما

اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

دریافت سبك




موضوعات مرتبط: مناجات با امام حسین(ع)

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شورمناجات با امام حسین (ع)
[ 18 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..كاروان اسرا در کوفه

 
بهمراه سبک

 نوحه

(به سبك سوی تو می آید زینب)


قرآن من خواندی قرآن آیه به آیه

بر محمل زینب از نی کردی تو  سایه

ای دلبر و دلدارم ، ای قافله سالارم

مظلوم حسین جانم

******

ای نور چشم من چشمت به خون نشسته

ای قرص ماه من از چه سرت شکسته

ای دلبر و دلدارم ، ای قافله سالارم

مظلوم حسین جانم

******

پر خون و خاکستر هستی ای ماه زینب

هفت آسمان نیلی گشته از آه زینب

ای دلبر و دلدارم ، ای قافله سالارم

مظلوم حسین جانم

******

ای گل افسرده کردی افسرده حالم

هلال روی نی کردی همچون هلالم

ای دلبر و دلدارم ، ای قافله سالارم

مظلوم حسین جانم

 

دریافت سبك



موضوعات مرتبط: کاروان در کوفه

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شوركاروان اسرا در کوفه
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..تنور خولی

 
بهمراه سبک

زمینه

(به سبك مسلم به کوفه نداره)

 

خورشید تابان که مهمان مایی

بین تنوری و دل می ربایی

نامت چه هست و در اینجا چرایی ، زیبا نگارا تو اهل کجایی

آه ، پر از خون و خوش رویی آقا

آه ، گمانم تویی پور زهرا

ای حسین جان

******

شد مطبخم تکیه ی روضه خوانی

زهرای اطهر به قد کمانی

سر را به دامن گرفت و به ناله ، بر این عزا می کند نوحه خوانی

آه ، لبت خشک و عطشان حسینم

آه ، تنت مانده عریان حسینم

ای حسین جان

 

دریافت سبك



موضوعات مرتبط: تنور خولی

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شورتنور خولی
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..دیر راهب نصرانی

بهمراه سبک

واحد

(به سبك به حمله به طعنه)

 

غم و غربت و درد و ماتم ، به آفاق جان گشته غالب

که رأس الحسین رفته یک شب ، به مهمانی دیر راهب

وَ گریده انجیل قلبش ، تبرّک به اَنوار قرآن

ز نور چراغ هدایت ، شده آن مسیحی مسلمان

بگوید ز ایمان ، به چشمان گریان

حسین جان حسین جان ، حسین جان حسین جان

یاحسین یابن الزهرا

******

غم یار دور از نگاهش ، دل زار او پر شرر کرد

وَ در عاقبت یک شبانگاه ، دعاهای راهب اثر کرد

ز عطر گل سرخ زهرا ، بهشتی شده گلشن او

تو گویی که از آسمانها ، مسیح آمده دیدن او

فروغ هدایت ، بهار ولایت

شئم من فدایت ، شوم من فدایت

یاحسین یابن الزهرا

******

امان زین همه محنت و غم ، سر یوسف مصر جانان

شبی زینت دیر راهب ، شبی بر روی خاک ویران

سه ساله چو رأس پدر دید ، به سوز دل و اشک دیده

بگفتا که ای دلبر من ، بگو کی سرت را بریده؟

غمت جاودانه ، غمم بی کرانه

تو و تیغ و نیزه ، من و تازیانه

یاحسین یابن الزهرا

 




موضوعات مرتبط: دیر راهب نصرانی

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شوردیر راهب نصرانی
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..كاروان اسرا در کوفه

 
بهمراه سبک

زمینه

(به سبك مسلم به کوفه نداره)

 

ای ماه تابان که نیزه سواری

گویا خبر از دل من نداری

چشمی بچرخان که خواهر ببینی ، با گوشه چشمی مرا کن تو یاری

آه ، جوابی بده با اشارت

آه ، ببین معجرم رفته غارت

ای حسین جان

******

رنگ از رخ تو پریده بمیرم

کس چون تو صیدی ندیده بمیرم

دیدم که پیشانی تو شکسته ، خون در نگاهت دویده بمیرم

آه ، که دم می دهم با دم تو

آه ، که سر بشکنم از غم تو

ای حسین جان

 




موضوعات مرتبط: کاروان در کوفه

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شوركاروان اسرا در کوفه
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..اسارت كاروان كربلا

 
بهمراه سبک

واحد

 

به حمله به طعنه به غارت ، به آل علی شد جسارت

بیا روضه خوان از برامان ، بخوان روضه های اسارت

بخوان روضه از نیزه و سر ، ز چشمان ِ از غم شده تر

ز کعب نی و تازیانه ، ز سوز دل آل حیدر

اگر چه عدو شد ، اسیر حقارت

امان از اسارت ، امان از اسارت

یاحسین یابن الزهرا

******

اگرچه به گودال غمها ، شده از جفا بی برادر

چه زیبا بُود در ره دین ، علمداری دخت حیدر

اگر چه خمیده ولیکن ، کجا میکند عجز و لابه

کند سرنگون کاخ فتنه ، به اعجاز نطق و خطابه

محبت به عالم ، نموده تجلی ، ز نور کلام ِ رأیتُ جمیلاً

یاحسین یابن الزهرا

******

خدایا با سالار زینب ، تو ما را دچار ولا کن

همیشه دل عاشقان را ، اسیر غم کربلا کن

کمک کن به ما سینه زنها ، قسم بر غم شاه بی سر

شویم اهل امر ِ به معروف ، شویم اهل نهی ِ ز منکر

به راه ولایت ، حسینی بمانیم

فدایی راه ، خمینی بمانیم

یاحسین یابن الزهرا

 

دریافت سبك



موضوعات مرتبط: اسارت کاروان کربلا

برچسب‌ها: نوحهزمزمهشوراسارت كاروان كربلا
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..كاروان اسرا در شام

 
بهمراه سبک

واحد

(به سبك به حمله به طعنه)

 

دل عترت پاک احمد ، پر از درد و رنج و بلا بود

غم شام درد و مصیبت ، فراتر ز کرببلا بود

امان از دف و ساز و آواز ، ز رقص زنان لعینه

رسد صوت جانسوز گریه ، ز بانوی شهر مدینه

نظرهای ناپاک ، به ناموس مولا

وَ از این مصائب ، زند ناله زهرا

یاحسین یابن الزهرا

******

به جمعی غریب و پریشان ، چنین ظلم بی حد که دیده؟

میان زن و بچه ها بود ، به نیزه سران بریده

به صد غصه زینب بگوید ، به سوز دل و اشک و آوا

کجایی حسین جان ببینی ، یهودی زند طعنه بر ما

دو صد لعن و نفرین ، به آل امیه

یهودی بخندد ، به اشک رقیه

یاحسین یابن الزهرا

******

در این دوره هم بغض اسلام ، بُوَد در دل دشمنانش

و حُبّ ستمکاری و ظلم ، به آب و گل دشمنانش

بدان ای عزیز دل من ، یهودی ِ بد ذات شامی

در این روزگار معاصر ، شده صهیونیست حرامی

جهان پر شده از ، ستمهای اعدا

بیا یابن الزهرا ، بیا یابن الزهرا

یاحسین یابن الزهرا

 

دریافت سبك



موضوعات مرتبط: کاروان در شام

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شوركاروان اسرا در شام
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..كاروان اسرا در شام

 
بهمراه سبک

زمینه

 

امان ز شهر شام واویلا ، شراب و بزم عام واویلا

چه ها کشیدن عترت خون خدا

سر عزیز فاطمه از تن جدا

اَمون ز خیزران و از طشت طلا ، واویلا

حسین وای

******

خندیدن اغیار واویلا ، زینب سر بازار واویلا

شام بلا شهر جفای دشمناس

معرکه ی هجوم درد و غصه هاس

ناموس حق برابر نامحرماس ، واویلا

حسین وای

 

دریافت سبك



موضوعات مرتبط: کاروان در شام

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شوركاروان اسرا در شام
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..اسارت كاروان كربلا

 
بهمراه سبک

واحد

 

خودم اینجا دلم پشت سر قافله

به روی نیزه ها ببین از اون فاصله ها

زن و بچه هاتو اسیر این سلسله

وای امان از ، دل خواهر

واویلا ، حرم آواره شده

******

تو دل كاروان چه شوری برپا شده

ببین كه دخترت شبیه زهرا شده

سرت چه جوری روی نیزه ها جاشده

كنار این سر ، سر اكبر

واویلا ، ناله ها تا به سما

واویلا ، از نگاه دشمنا

واویلا ، بچه هات به زیر پا

واویلا ، حرم آواره شده

******

به خدا بی تو دنیا پر از ماتمه

برا همین یه غم اگه بمیرم كمه

سر تو روبروی محملم پرچمه

خواهر و كشته ، زخم این سر

رفتی و ، شد دلم غرق به خون

می میرم ، تا می خندن بهمون

یا اخا ، تو برام قرآن بخون

واویلا ، حرم آواره شده

 

دریافت سبك



موضوعات مرتبط: اسارت کاروان کربلا

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شوراسارت كاروان كربلا
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نوحه،زمزمه،شور..اسارت بی بی زینب (سلام الله علیها)

 
زمزمه بهمراه سبک

(به سبك محرم از راه میاد)

 

بدون تو دیگه دلم نداره طاقت و صبری

چطوری بارونی نشه بی تو این چشمای ابری

بیا که رنگ و بوی حق بگیره تموم دنیا

بیا که معنا بگیره غیرت و اخلاص و تقوا

بیا ای روح مناجات ، بیا ای قبله ی حاجات

هستی امام اشک و امید عمه ی سادات

******

نگاه تو صحیفه ی غصه و غربت و درده

مصیبتای کوفه با دل تو بگو چه کرده

از سنگایی که زخم تو دادن التیام نمی گم

از کینه ی یهودی و کوچه های شام نمی گم

نمی گم از خونه ای که یه گوشه ش وادی طور بود

نمی گم از اون سری که تا سحر کنج تنور بود


 



موضوعات مرتبط: اسارت حضرت زینب(علیها السلام)

برچسب‌ها: نوحه،زمزمه،شوراسارت بی بی زینب (سلام الله علیها)
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار تنور خولی

بر خـاک کـربـلاست اگـر پیـکـر حسین
امشب رسیـده است به کوفه سر حسین

ای آسمـان بنـال کـه از ظلـم کـوفیـان
خــاکستــر تنــور شـده بستـر حسین

سرخ است گر که خاک ز خـون گلـوی او
خـاکستـری شـده ست رخ انور حسین

امشب شب زیـارت و شــام عــزا بـود
بنشسته در محیـط غمش مــادر حسین

آهستـه تر بنـال دل مـن، کـه فـاطمـه
احیــا گـرفتــه است کنـار سـر حسین

خـون از لبـان اطهـــر او پــاک می کنــد
گلبـوسـه می زنـد بـه رخ اطهــرحسین

خوناب می کنـد به روی خـاک غم روان
اشکی که می چکد به روی حنجر حسین

در محفـل غمی کـه به پـا کـرده فـاطمـه
خالی ست جای خـواهر غمپـرور حسین

پرپرشده ست گـرچه «وفائی» وجـود او
شاداب مـانـده است گل بـاور حسین

یوسف رحیمی

***********************

ماجرا هر چه بود پایان یافت
هر کسی بود عازم کویش
زنی انگار چشم در راه است
از سفر، چه می آورد شویش

لحظه ها بی قرار و دلواپس
غصه هایش بدون حد می‌ شد
مرد او از سفر نیامده بود
شب هم از نیمه داشت رد می ‌شد

آسمان تار و تیره و خونبار
آه آن شب نبود معمولی
نیمه ی شب پرید زن از خواب
آمده بود از سفر خولی

گفت خولی بگو چه آوردی
که چنین غرق تاب و تب شده ام
چیست سوغات تو که اینگونه
دل پریشان و جان به لب شده ام

گفت هر چند تحفه ی خولی
زر و سیم و طلا و درهم نیست
ولی این بار گنجی آوردم
که نظیرش به هر دو عالم نیست

چیزی از ماجرا نمی دانست
چشمش اما اسیر شیون بود
متحیر شد و سراسیمه
دید آخر تنور روشن بود

رفت با واهمه به سمت تنور
به سر و سینه زد نشست و گریست
ناگهان دید صحنه ای خونبار
آه این سر، سر بریده ی کیست؟

به سر او مگر چه آمده است
شده این گونه غرق خون، پرپر
بر لبش آیه های قرآن است
می دهد عطر زمزم و کوثر

سر او را گرفت بر دامن
خاک و خون پاک کرد از رویش
گفت بیچاره مادرت، اما
ناگهان حس نمود پهلویش ـ

ـ بانویی قد خمیده، آشفته
که گرفته ست دست بر پهلو
ضجه که می زند همه عالم
روضه خوان می شود شبیه او *

گفت بانو تو کیستی که غمت
قاتل این دلِ پر از محن است
گفت من دختر پیمبرم و
این سر غرق خون، حسین من است

گفت: دیدم میانه ی گودال
غرق خون بود پیکرش ای وای
پیش چشمان زینبم می رفت
بر سر نیزه ها سرش ای وای

با دو چشم ترش روایت کرد
یک جهان درد و داغ و ماتم را
گفت از نیزه ها که بوسیدند
بوسه گاه نبی اکرم را

گفت از خیمه های آل الله
گفت از ماجرای غارت ها
گفت با چشم های خونبارش
از شروع همه مصیبت ها

آتشی که گرفت راه حرم
پیش از این در مدینه برپا شد
پشت در که شکست بازویم
پای دشمن به خیمه ها وا شد

اگر امروز روی دستانش
کُشتن شیرخواره ممکن شد
این سه شعبه ز جنس میخی بود
که سبب ساز قتل محسن شد

گفت غصه اگر چه بی پایان
ولی این قصه انتها دارد
می رسد وارثی به خونخواهی
خونِ مظلوم خونبها دارد **


***********************


* همسر خولی، از محبین اهل بیت پیامبر (ص) بود و گویا در اینجا چشم بصیرت او بینا می شود و این حقایق را مشاهده می کند.

** این ماجرا با اختلاف روایت هایی، در منابع و مقاتل مختلفی از جمله: مقتل ابی مخنف، ص168؛ مقتل الحسین (ع)، ص392، بحارالانوار، ج45، ص125 و 177؛ الدمعة‌الساکبة، ج5، ص52 و 384؛ تاریخ طبری، ج5، ص445؛ و روضة الشهدا، ص361، آمده است. (به نقل از: خورشید بر فراز نیزه ها، نوشته سید محی الدین موسوی).

البته بعضی از گفت و گوهایی که در این شعر آمده است از باب زبانحال است.




موضوعات مرتبط: تنور خولی

برچسب‌ها: اشعار تنور خولی
[ 17 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار امام زمان(عج) در ماه محرم

ای آخرین سلاله زهرا تبارها

ای وارث شکسته دل ذوالفقارها


بی تو چهار فصل دل من خزانی است

چشم انتظار آمدن تو بهارها


صدها هزار حاتم طایی گدایتان

هستند ریزه خوار شما سفره دارها


آقای من، خودم ، پدرم، مادرم فدات
قربان خاک پات ، همه جان نثارها


وقتی که نیست غیر گنه در بساطمان

جان می دهیم پای شما ما ندارها


جمعه به جمعه قلب رئوفت شکسته است

از دست این گدا، نه یک بار، بارها

با هم اگر چه قول و قراری گذاشتیم
از یاد برده ام همه قول و قرارها


یعقوبهای چشم من از دست رفته است

پس کی تمام می شود این انتظارها

آقا فدای شال عزای محرمت
چشم تو خون شده ز غم روزگارها


دائم به یاد عمه خود آه می کشی
یاد نگاه هرزه آن نیزه دارها

محمود مربوبی



موضوعات مرتبط: مناجات با امام زمان(ع)

برچسب‌ها: اشعار امام زمان(عج) در ماه محرم
[ 16 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار شهادت امام سجاد (علیه السلام)

کاش اين غصه ها امان بدهند
به صدايم کمی دهان بدهند

تا غمم را بگويم امشب ، اگر
اشک ها فرصت بيان بدهند

چقدَر سخت می شود حس کرد
که سری را به اين و آن بدهند

در دلت هی تکان بيندازند
نيزه را دائماً تکان بدهند

غصه ات را زيادتر بکنند
عمه ات را به هم نشان بدهند

و برای نظاره ی اُسرا
مردم شهر را زمان بدهند

در کنار نماز قطعه شده
روی سجاده ها اذان بدهند

کودکان پا به پای مادر خود
زير اين بار ، امتحان بدهند

می توانی تصورش بکنی
صدقه دست کودکان بدهند؟

بايد امشب دوباره گريه کنم
کاش اين غصه ها امان بدهند

رضا ساریخانی



موضوعات مرتبط: امام سجاد(ع) - شهادت

برچسب‌ها: اشعار شهادت امام سجاد (علیه السلام)
[ 15 / 8 / 1393 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 13 14 15 16 17 ... 62 صفحه بعد